پرواز خیال
23 مهر 1404
چشم هایم را می بندم ،گوشهایم را می گیرم ،حرف نمیزنم تا شاید به اندازه سر سوزنی خیالم راحت باشد ،اما نه ،انگار که این قطار افکار در ذهنم نمی خواهد متوقف شود .
خیالم آسوده نیست ،ذهنم مشغول است به چه چیزهای به درد نخوری که فکر می کند وجز اینکه می خواهد مرا افسرده کند چیز دیگری نمی خواهد .
این بار چشم و گوش بسته ،ذهنم سوار بر اسب خیال می تازد؛ چطور این افکار مزاحم را از خود دور کنم ،انگار این ها فعلا مهمان ذهنم است و خیال هم ندارد فعلا رفع زحمت کند .حضرت علی علیه السلام می فرمایند:اندوه فزون می شود و گرفتاری فزونی می یابد ورنج شدت می گیرد به سبب فرورفتن در فکر وخیال و آرزو…
#به_قلم_خودم