این بار ادریس از خواب می پرد.دور و بر را نگاه می کند .
طبق معمول نمی داند کجاست و هول می کند و ماما ماما می گوید .محکم بغلش می کنم و می گویم چیزی نیست ،داریم بازی می کنیم ،بخواب .
ادریس می گوید :"بازی نمی خوام ،تفنگ بازی و سر کنده بازی نمی خوام .
کم کم خواب و خیال های آشفته ،من را با خود می برد . جز من و بالا خان و زنش ،کسی برای نماز صبح بیدار نشد .فقط بی آبرویی و فرار ،گناه است ،بی نمازی که عیب نیست !
کتاب مار و پله
نویسنده فائقه میر صمدی
☀️ آفتابی که به زائر حسین(ع) میتابد، گناهانش را از بین میبرد.
☑️ امام صادق(ع):
🔸 زائرِ حسین(ع) وقتى به قصد زیارت از خانهاش خارج میشود،
سایهاش بر چیزى نمیافتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا میکند.
و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین میبرد،
همانطور که آتش هیزم را از بین میبرد.
📜 عن ابی عبد الله(ع): أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُهُ عَلَى شَیْءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب.
⬅️ کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹