همیشه از بازی مار و پله متنفر بودم .از نیش خوردن و سقوط و برگشتن به نقطه اول بدم می آید .از عصر روز اول درد سرهای من شروع می شود .همیشه جرقه دعوا را عالیه میزند .سودابه از مسجد می آید و با کنایه حرف می زند .فکر می کند من چیزی به بازجو گفتم که ۴۰روز باز داشت بوده ،رگبار حرف های سودابه اعصابم را خرد می کند .به ده نفر قول دادم که صبور باشم ،از قاضی و بازجو تا سیمین و مادرم و…ولی مگر حرف های بی ربط سودابه می گذارد آدم زبانش را در دهانش نگه دارد !
همه توی هال نشسته ایم. ادریس سرش را روی پایم گذاشته و خوابیده ،خدیجه هم لم داده و تیزی آرنجش توی پایم فرو می رود .
منبع :قسمتی از کتاب مار و پله نویسنده فائقه میر صمدی
این کتاب داستان زندگی ادمین کانال داعش در ایران است .
🖤 إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
▪️ امتیاز نماز صبح بر دیگر نمازها این است که چون در زمان تحویل پستفرشتههای شب و روز است، اگر در وقت خوانده شود دو بار در نامۀ عمل نمازگزار نوشته میشود؛ یکبار توسط فرشتگان شب كه هنوز به آسمان برنگشتهاند و یکبار هم توسط فرشتگان روز كه تازه از آسمان فرود آمدهاند. (اِسراء آیه ۷۸)
ــــــــــــــــ
📚 @dastanak_ir
آسمان شب چقدر زیباست
شده تا به حال شب وقتی که همه جا رو سکوت فرا گرفته و جز صدای جیر جیرک ها هیچ صدای دیگه ای نیست زل بزنی به آسمون خدا ؟!
آسمونی که پر از ستاره است ستاره هایی که برقشون گاهی نگاهم رو می گیره و تو چشمم چقدر زیبا جلوه می کنه و آنقدر در اون لحظه آرومم وبه عظمت خدا و آفریده هاش فکر می کنم که دوست دارم چشمام رو ببندم و به ی دنیای دیگه فکر کنم، دنیایی که پر از قشنگیه ،دنیایی که خدا رو بهتر با تمام وجودم ببینم و احساسش کنم ،دنیایی که هیچ غم و غصه ای توش نیست و هر چی هست خوبی و آرامش و شادیه و..
یک دفعه با صدای زیبای اذان صبحگاهی به خودم اومدم و وقت نماز بود و من غرق دراسمان و ستاره هایش …..