کودکی هم دورانی دارد ،نوه ها و بچه ها همگی باهم بازی می
کردیم حیاطی بزرگ که وسط آن یک حوض کوچک ودرکنار دیوار
درخت انگوری که چترش را بر حیاط گسترانیده بود و ما از پله ها
به دنبال هم می دویدیم تا کنار حوض نشستیم، شیر آب را باز
کردیم وبا همان دست های کودکانه ی مان بر سروصورت هم آب
می پاشیدیم جیغ و فریادمان فضای حیاط را پر کرده بود که
صدای مادربزرگ از اون طرف حیاط مارا به خودمان آورد
ودویدیم سمت او ،دستانش را باز کرد وما همگی به سمت
آغوش بازش می دویدیم که ناگهان دایی کوچکم که همسن من
بود پایش به لبه حوض گیر کرد و افتاد وما باصدای او از دویدن
منصرف شدیم برگشتیم تا اورا بلند کنیم اما او هرگز بلند نشد …
گریان از خواب پریدم ….
فرم در حال بارگذاری ...
چند شب پیش ازبس حالم گرفته بود زدم بیرون گفتم شاید حالم
بهتر بشه رفتم ی مکان تفریحی و خوش آب و هوا وقتی وارد
اونجا شدم باورم نمی شد که اینجا ایرانه، اینجا وطنیه که خون
هزاران هزاران شهید براش داده شده زنانی دیدم که باوجود
اینکه معلوم بود سنی ازشون گذشته بود ، با یک ارایش و طرز
پوشش خیلی بد اونجا بودن وهمچنین متاسفانه دختران
وپسران نوجوان و جوانی که جدای از طرز پوشش گوشه‌ای
نشسته بودن ومواد مخدر مصرف می کردن ویا دیده می شد که
رفتارای مستهجن وسخیف در دید خونواده هایی که بچه
باهاشون بود انجام می دادن وهیچ نیروی مسئولی نبود که به
اونها تذکر بده ومن که رفته بودم تا حالم بهتر بشه ،بدتر از قبل
به خونه برگشتم .
با خودم فکر می کردم چرا من نتونستم تذکر بدم وتنها جوابی که
به خودم تونستم بدم اینکه شجاعت این کار و نداشتم و شاید
توجیهش این بود به چند نفر تذکر می دادم اونجا تقریبا پر بود
از دختر پسرایی که بی حیایی رو از حد گذرونده بودن واز طرفی
غصه ی اینکه واقعا چرا به اینجا رسیدیم چرا ؟؟؟؟؟؟!!!!!
#حیا
#بی بندوباری
#زندگی سالم
#جوان و نوجوان
فرم در حال بارگذاری ...
چند شب پیش ازبس حالم گرفته بود زدم بیرون گفتم شاید حالم
بهتر بشه رفتم ی مکان تفریحی و خوش آب و هوا وقتی وارد
اونجا شدم باورم نمی شد که اینجا ایرانه، اینجا وطنیه که خون
هزاران هزاران شهید براش داده شده زنانی دیدم که باوجود
اینکه معلوم بود سنی ازشون گذشته بود ، با یک ارایش و طرز
پوشش خیلی بد اونجا بودن وهمچنین متاسفانه دختران
وپسران نوجوان و جوانی که جدای از طرز پوشش گوشه‌ای
نشسته بودن ومواد مخدر مصرف می کردن ویا دیده می شد که
رفتارای مستهجن وسخیف در دید خونواده هایی که بچه
باهاشون بود انجام می دادن وهیچ نیروی مسئولی نبود که به
اونها تذکر بده ومن که رفته بودم تا حالم بهتر بشه ،بدتر از قبل
به خونه برگشتم .
با خودم فکر می کردم چرا من نتونستم تذکر بدم وتنها جوابی که
به خودم تونستم بدم اینکه شجاعت این کار و نداشتم و شاید
توجیهش این بود به چند نفر تذکر می دادم اونجا تقریبا پر بود
از دختر پسرایی که بی حیایی رو از حد گذرونده بودن واز طرفی
غصه ی اینکه واقعا چرا به اینجا رسیدیم چرا ؟؟؟؟؟؟!!!!!
#حیا
#بی بندوباری
#زندگی سالم
#جوان و نوجوان
فرم در حال بارگذاری ...