سنگی را بردار و آن را در آب جاری بینداز .دیدن اثر آن راحت نیست .وقتی سنگ به سطح آب برخورد می کند یک موج کوچک و سپس یک صدای چلپ چلوپ دارد که توسط سرعت رودخانه از بین می رود .تمام .
همان سنگ را در برکه بینداز .اثرش قابل رویت و طولانی تر خواهد بود .این سنگ آب های راکد را متلاطم می کند .در جایی که سنگ به آب بر خورد می کند یک دایره شکل می گیرد وناگهان همان دایره به دایره دیگر تکثیر می شود ،سپس دایره دیگر..طولی نمی کشد که امواجی که بایک صدای تلپ ایجاد شد توسعه پیدا می کند تا همه جا در سطح آب گسترش یابد .فقط وقتی این دایره ها به ساحل می رسد متوقف می شود واز بین می رود .
اگر سنگ در رودخانه پرتاب شود ،رودخانه به عنوان اغتشاشی در مسیر پر سرو صدایش با آن برخورد خواهد کرد .این اصلا عجیب و غیر قابل کنترل نیست.
#معرفی کتاب
قسمتی از کتاب ملت عشق نوشته الیف شافاک
فرم در حال بارگذاری ...
این که آدم یک جهان تنهاست بعضی وقتها
قصهای غمگین ولی زیباست بعضی وقتها
هر چه با لبخند پنهان می کنی اندوه را
ماه پشت ابر هم پیداست بعضی وقت ها
خنده شیرین گل یا گریه تلخ گلاب
مرگ بیش از زندگی با ماست بعضی وقت ها
برگ از سر شاخه ای افتاد و چیزی کم نشد
زندگی این قدر بی معناست بعضی وقت ها
فرض کن سنجاقکی بر آب، گاهی هم نشست
یا برای پر زدن برخاست بعضی وقت ها
قدر شادیها و غمها را بدان، این لحظهها
آخرین غمها و شادیهاست بعضی وقتها
 گرچه تنهایی ندارد چاره ای، شادم که اشک
قدری از دلتنگی من کاست بعضی وقت ها
فاضل نظری
فرم در حال بارگذاری ...



